تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پس¬دان
پسکه
بَدوازه. (بال گشودن بچه کبوتر مثلاً برای طلب دانه.)
پسکه
آهسته، نرم¬نرمک. (آرام راه رفتن شکارچی مثلاً برای شکار.)
پسکیان
بدوازه کردن، نرم¬نرمک رفتن.
پسیان
سست شُدن، پَست شدن، خَمیدن، خوابیدن. (خمیدن مرغ ماده برای نر مثلاً.)
پەل پسکیان
پَلمیدن، بال سُست شدن، بَدوازیدن.
داپسیان
پُشت دادن، پَست شدن، سست شدن.(مرغ ماده مثلاً برای مرغ نر)
سپسسان
سِپِستان، سگ پِستان (انگور دشتی)
پەلەپسکێ
بَدواز.