تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مونەججیم
اَخترشناس، اَختر شمار، گاه شناس.
مونەززەم
به سامان، پُشتِ سَرِ هم، سیابیده.
مونەسسیر
نوژان، نوژنده، کارگر، دَراینده.
مەرهوونە
گَرو، گروگان؛ شالَهَنگ، پایندان.
مەمنوونی
خوشنودی، سپاس گُذاری، دل خوشی.
مەنوونی
مَنونی، سُرب آبکُن)
ناحەونێ
آدم نمی دان، نمی شمارد، هیچ می شمارد.
ناخوونە
ناخُنه. ( گوشتی است که در گوشه ی چشم پیدا می شود.)
ناخوونە
ناخُنَک. ( قسمتی از بافته است.)
ناخوونەک
ناخُنه. (علتی است که در چشم پیدا می شود.)
ناخوونەک
تُنبَک. ( با دو انگشت چیزی را برداشتن)
نازونووز
غمزه و ناز، ناز و گرشمه.
ناونشان
نشانی، نشانه، نام و نشان.
ناونشان دان
ناونویس
نام نویس، نام نوشتن.
ناونیان
نام نَهادن، نام گُذاشتن.
ناونێرۆک
جَدب، آب خوری. (مغز سختی کەتوی درخت و گرز و امثال آن هست.)
ناونێرۆک
نَره، ناره. ( چوب وسطی مَشک)
ناگونا
بی گنه، بی تاوان، پاک.