تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قەرەقوش
آله، آلوه، قَره قوش (نوعی از مرغ شکاری است که سیاه رنگ است، ترکی است)
لووش
دَر کشیدن.
ماوش
فشار، شکنجه، خَرکَمان.
ماوش
بادخور، سوراخ.
مووش کردن
بُرّا بودن، تُند بودن، زَبَردست بودن. ( کنایه است.)
مڵومووش
جُستجو، کُنجکاوی.
مەخشووش
آشفته، به هم خورده، دَرهَم و بَرهَم.
مەرگە مووش
شُک، هاکول، مرگ موش، داراَشکنه.
هەوش
خَپاک، سَرا، بَرهون.
هەوش باخ
باغچه.
وەنەوش
بَنَفش.
پرووش
خُدره، اَخگر. (دانەی آتش)
پرووشەپرووش
دانه دانه. (آمدن برف به طور آهسته و دانه دانه یا آمدن سرماریزه)
پلوپووش
پووش
خَس، خَسَک، خَش، خَشَک، خاشاک، خاشه، خَلاشه.
پووش دیان
خلاشه، دندان پَریز، دندان آپریز، دندان بَریز، دندان پَریش، دندان آپریش، دندان فَریش، دندان آفریش، دندان فَریز، دندان آفریز، دندان کاو.
چاوش
چارَک، چاووش، دورباش.
چەمووش
چموش، پُشت¬نَده. (اُلاغی که برای بار یا سوار پشت ندهد.)
چەکوش
چَکُش، چَکوچ، چاکوچ، گَزینه، کوبَن، کوبین، خایسک.