تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تووش
تند ،تندخو ،بدخو ،دول ،لول ،بی شرم ،دژ آلود ،خشمناک ،دژخو.
تووش
توش ،تن ،پیکر ،تَوَن ،کالبُد ،اَندام.
تێژهوش
تیزهوش، هوشمند، هوشیار، زرنگ، تندهوش.
تەناف پووش خورما
سازو ،بارپیچ. (طنابی که از لیف خرما می سازند.)
حەوڵوحەوش
خاموش
خاموش، خَمُش، خَموش.
خاموش کردن
کُشتن، خاموش کردن، خَموش کردن، بی¬صدا کردن.
زوخاڵ فروش
زێوارەی کەوش
آغازه.
سەقاقوش
سَریخه، سقاقوش
شووش
شمش، شوشه، شیوشه، شَفشه، خَفچه، سوفچه
شووش بەستن
شمش بستن، برآمدن، (شمش بستن بدن از اثر ضربت چوب مثلاً)
شووش یەخ
دَرگله، درگاله، درگلاله، دَنگاله، دَنگداله، گُلفَهشَنگ، کَلفَهشَنگ، کَلفَخشَنگ
قرووش
قروش، غروش (یک قران پنج شایی کم، یعنی پانزده شایی)
قەرەقوش
عَرن، قَراقوش (ماده ای است خشک که در پهلوی دست یا پای اسپ به هم می رسد)