تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



وات
چنانت. ( چنانت می آورم، تا برای خطاب است.)
واتر
چنانتر، آنچنانتر.
واتر
واتر، دورتر، آن سوتر.
واته
وات، واته، گُفته، گُفتار، سُخَن.
واتوویت
واتەوویرە
واتەوویرە
خَویسه، نَوسیره، گفتگو.
ئاواتەخواز
آرزومند، کامخواه. خواهان. درخشیدە، آرزوشدە، خواستە.
پرواتن
خورد کردن. (نان مثلاً.)
ئاوات
بژهان، پژهان، کام، کامە، بوبە، یوبە، درخش، درخویش، آرزو، هوس، هوا، خواهش.
ئەڵوات
اوباش، اباش، لفترن.
دەوات
آمه، زنگبار، خوالستە، خوالستان، دَویت، دَوات.
سەڵوات
زندش، درود، آموزش
موساوات
زیوار، برابری، یکسانی، ڕاستی.
مەوات
خولیا، خُلولیا. ( زمینی که هرکس بخواهد بتواند آن را متصرف شود.)
نەوات
نَبات، پانیذ.