تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پەڕنیان
پرنیان، پرنا، پرنون، پرند. (دیبایی است لطیف و نازک.)
چنین
چیدن، چنیدن. (میوه از درخت.)
چنین
چیدن، بُریدن. (گیاه)
چنین
بافتن. (جوراب مثلاً.)
چنین
دوختن. (تاج، عرق¬چین و...)
چنین بان پەک
روی هم چیدن، بالای هم گذاشتن.
چنین لای یەک
پهلوی هم چیدن، لای هم گذاشتن.
چنینەوه
گرد کردن، چبیره کردن، گروزه کردن، برداشتن.
چێو نەڕشانیان
ڕاونیان
راندن، گُریزاندن، دورکردن، دنبال کردن.
ڕنیان
خراشیدە آدن، کندە شدن.
ڕنیاگ
رَندیده، خراشیده، خراشیده شده، چیده، چیده شده، کَنده، کَنده شده.
ڕنیاگەوە
کندە، کندە شدە، چیدە، چیدە شدە. خراشیدە، خراشیدە شدە.
ڕنین
شَخودن، شَخولیدن، کندن، خراشیدن. (با ناخن مثلاً)
ڕنین
فَریز، فَریختن، کَندن. (پشم، مو مثلاً)
ڕنینەوە
چیدن، کندن. (مو از پوست مثلاً.)
ڕنینەوە
خُسو، خُسور، درَو، خُسودن، خُسوردن، درویدن، درو کردن، بُریدن، چیدن.