تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



نشتن
فرورفتن، فرونشستن، پنهان شدن (آفتاب مثلاً)
نشتن
تَەنشَستن، تَەنشین شدن.
نشتن
فرورفتن، پایین رفتن. (آب در چاەمثلاً.)
نشتن
نشَستن، ریدن.
نشتەر
نیشتر، یشو، شَست، گُزار، کُزار، دروش، آدر، کَلَک.
نشسس
نشست، پایین آمدن، گود شدن. (سقف خانەمثلاً.)
نشسس
نشَست، نشستن. (سوار در خانەی زین مثلاٌ.)
نشیمەن
نشیمن، پَند، نشیمنگاه، نشستنگاه.
پەس¬نشتن
پس¬نشستن.
پەس¬نشتن
زبهیدن، پایین آمدن. (پس نشستن از شغل و مقام.)
پەس¬نشین
فَرارون، فَریرون، پَس¬نشین. (ضد روز افزون)
ڕێگە نشاندان
راه نمایی، راه نشان دادن.
کلک نشان
ئافتاونشان
آفتاب نشان، آفتاونشان، خورشیدنشان. (نوعی از چلوار است.)
ئینشا
بستن، ساختن، درست کردن، آفریدن، آغازیدن. نگارش، نوشتن.
تانشین
دُرده ،دُردی ،خره ،خرّد ،ته نشین ،لای.
تانشین بوون
تەنشت
تەهنشین
تەنشین ،درد ،درده ،دردی.
جێگەنشین
پیره، پوران، جانشین، جادار. تَخت نشین.
جێگەنشین
بابیزان، بابیزَن، شالَنگ، پایَندان.
خانەنشین
خاکنشین
گدا، ناچیز، خاک¬نشین.
خواجەنشین
پاخره، رَف، دا، دارافرین.
خوەرنشین
باختَر، روزنشین.
دارولئینشاء
دفتر، دفتر خانە، دبیرستان، نگارستان، نگارش خانە.(نویسندە خانە)
دانەنشان
دانەنشان، گوهرنگار.
سەرزەنشت
سرزنش، نکوهش، بَیغار، بَیغاره، پَیغاره، کَواژ، کَواژه، سینه، همجا، سرکوبی
شانشین
شاه نشین، شکم دریده
شاهەنشا
شاهنشاه، شاهانشاه، شاهنشه، شاهانشه، شهنشاه، شهنشه، شاه شاهان، کَی
شەقانشەق
شەونشینی
شب نشینی