تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کاسە لێس
لێستنەوە
لشتن، لیسیدن، وَرساختن.
لێسە
اَنداوه، مُهره. (سنگگرد و اَملَسی که اندود را با آن صاف کنند)
لێسە
لیسه، خاک کش. (تخته ای است پهن که برای تسویه ی شخم به گاو می بندند.)
لێسەنن
گرفتن، از دست در آوردن.
دالێستن
لِشتن، لیسیدن، وَرساخیدن، فرولشتن.
لفتولێس
لُفت و لیس، لَپ و لیس.
چڵپولێس
لپ¬ولیس، لفت و لیس. (لیسیدن با صدا و با عجله)