تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تەلیسم
جادو ،سپهره بند ،طلسم.
تەلیسه
تملیت ،تنبلیت ،شوپایی. (بار کوچک که روی آن سوار شوند.)
تەکلیف
گردن گذاشتن. (چیز دشوار)
جانقولیباز
جَنغولَک باز، جامغولَک باز.
جانقولیبازی
جَنغولَک بازی، جانغولَک بازی، جامغولَک بازی.
جلیسقە
جلتکه، جلسقه، سینه پوش.
حەلیم
ریس، هلیم، کَشکبا، کَشکَک. (آشی است معروف که از بلغور و گوشت می¬سازند.)
حەلیم
غریزدار، جاغَردار، دیر خشم، بُردبار، دلدار.
حەلیم شێوێن
اَهرم، ریس¬آشو. (چوبی که با آن حلیم را به هم زنند.)
خالیس
ویژ، ویژه، اَویژه، آویژه، بیژ، بیژه، پاک، ناب، سَره، سارا، ژاو، بی¬آلایش.
خالیسه
اَویژه، آویژه، بهرەگاو.
خلیج
تنگه، تنگابه، شاخابه.
خلیسکیان
لَغزیدن، لیزیدن، لَخشیدن، شَخیدن، شخشیدن، لغزش، رَمژَک، ریژَک، شکوخ، اشکوخ، حَزیدن، سَریدن، چَپچَله.
خەلیلی
کَتیب، خَلیلی، کُند. (کند بزرگی که میلەی آهن دارد و قفل می¬شود.)
دەلیل
آوَن، آوَند، فَرنود، رَهبَر، رَهنُما، راموز، نَخشه، نشانه. چون و چرا.