تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لیپانلیپ
لَبالَب، لَمالَم، مالامال، لَب ریز، سرشار، پُرپُر.
لیپە
لَب ریز، سَرشار.
لیژەوبوون
سَرازیر شدن، ریخته شدن.
لیک
گلیز، لیر، یَفج، خُلُشک. (لُعاب دهن انسان یا اسپ مثلاً)
لیکن
لیرن، گلیزن، خُلُشکن.
هەڕگ و لیتە
گِل و لای، خَرَه، خَرَّد، لَجَن.
کیسەی لیباس
جامانه، وَشرَک، وَرشَک، جامه دان (کیسه ای که لباس درآن بندند تا گرد نگیرد)
ئۆرشەلیم
هوخ، هوخت، هخت، دژهوخت، گنگ دژ.
ئیتلیس
رم، دوری، گریز.
ئیفلیج
چنگلوک، جنگلوک، خنگلوک، چنگوگ، شیک.
ئیفلیجی
چنگلوکی. . .
ئیقلیم
کشور، کشخور، کشخر، کشخر.
ئیقلیما (ئەقلیمیا)
اقلیمیا. (دردی فلزات در هنگام گداختن)
ئەسپ تالیم دان
وردادن، سواری آموختن.
باسەلیق
رگ زیر بازو (باسَلیق ).(رگ طرف انسی مرفق، کە «قیفال » در طرف وحشی آن واقع است.)
بلیت تواشاخانه
بارنامه، بلیت تَماشاخانه.
بلیمەت
بُلگُنجَک، بولَنجَک، تَترَبو.
بەرقلیان
نَهاره، نَهاری، ناهاری، پیش¬خورد، آب¬چرا، پیش¬قلیان، پیش¬قلیانی، ناشتا.
بەلیخ
شیوا، خوش¬گُفتار، شیرین زبان، ترزبان، زبان¬آور، گویا، سُخنوَر، سُخن¬سَنج، سُخن¬پَرداز، سُخن¬پَرور، شیرین¬سُخن.
بەچکەمەلیچک
بچەگُنجشک.
تالیف
بستن، پيوستن، نوشتن، درست کردن.
تلیان
آلودن، آلوده شدن ،آگستن، آگسته شدن ،آگشتن ،آگشته شدن ،آغشتن ،آغشته شدن ،جُتریدن ،جُتره شدن.
تلیاک
غلتیدن ،گردیده ،چرخیده ،تلَوخورده.