تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لانگیر
دوستدار، هواخواه، کمک، طرفدار.
لانگیر
گَزَنده. گیرا. (سگ گزندەکەدر محل خود مردم را می گزد یا تازی چابک کەشکار را در نزدیکی لانەمی گیرد و مجال نمی دهد کەدور شود.)