تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



دەرمان قەی
داروی قَی.
دەوای قەی
هراش دارو، داروی هراش.
قەی
هَراش، مراش، اَکمال، اَکماگ، شکوفه، اشگفه، برگرداندن (برگرداندن خوراک)
قەی
بَند، دَربند
قەی چاکا؟
قەی کردن
برگرداندن، هراشیدن
قەیار
قَیار (زیادی سم چهارپا که می تراشند)
قەیارە
قَدّارَه، غَدّارَه، کَتّارَه، کَتّالَه (شمشیر راست)
قەیاس
اَدگر، چنان دانیف سَنجش،
قەیاسە
اَیاسه، کیمیاگ، نَوار (تُنگ نخی که حلقه ی آهن بر سر آن بندند)
قەیتان
قَیطان (معروف است)
قەیتەران
قَیطَران
قەیرە
کارکرده، آزموده (اسپ ازکار درآمده مثلاً)
قەیسی
قیسی، زردآلو خشکه
قەیسی بادام
سَرمش، خوبانی، گَوزاگند (زردآلو را هسته درآورده به جای آن مغز بادام یا مغز گردو گذارند و می خشکانند)
قەیسەری
قیسری (چندین دکان در یک گنبد)
قەیماخ
کاچی، آوماج، قیماق (آرد را تویروغن داغ سرخ کرده آب جوشیده بر آ ریزند و با شکر یا خاکه قند می خورند، برای زن نوزاییده غذای سالمی است)
قەیناکا
باشد، زیان ندارد
قەیچی
قیچی، دوکارده، جامه بُر
قەیچە
قَیچه (چوبهای عرض سقف قاپ اندرقاپ)
قەییم
سَرپرست، پرستار
دەمەقەیچی
خش، خاش، خاشە، دمەقیچی، ریزەپیزە.
قاتوقەیماخ
لاپه (کره داخ کرده آرد در آ سرخ کنند و روی درد یا زخم می گذارند)
لاقەید
پَرویش، پَرتکار. تَنبَل. (لااُبالی، بی مُبالات)
موقەییەد