تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قیچەو کردن
موژیدن، چشم تنگ کردن (که درست ببیند)
قیڕە
قارقار (صدای مرغ)
کوچک قیر
سَکَنج، غاغاتی، مومیایی کوهی
ئارد نەتەقیاگ
خشکبار، خشکە.)آرد غربال نشدە)
ئاقاقیا
آقاقیا. (درخت معروفی است.)
ئیعتدال حەقیقی1
لهراسب.
ئینقیلاب
آشوب، غوغا، آشو، شورش، هنگامە، سروتک، سرموتک.
ئەقاقیا
آقاقیا. (درختی است معروف.)
ئەقیانووس
دریابار، دریای بزرگ.
بێ حەقیقەت
بیوَند، دوبل، دوربَل، ناراست، نادرست، بی¬پیمان.
بەدقیافه
بدریخت، جَندَره، ناتراشیده.
بەقیه
بَقیه، بَخیه، نگنده، کُله، کن. (دوخت ریز متصل)
بەقیه
مانده، بازمانده، دینا.
تاقیەو کردن
آزمودن ،برآورد کردن ،سنجیدن.
تلیقیان
لهیدن، لهیده شدن، جکدن، جکیده شدن ،شکستن، شکسته شدن ،زبون شدن.
تلیقیلک
جکاک،جکیده،شکسته،ژبون،لهیده،له شده.
توقیان
شکستن ،ترکیدن ،ترقیدن. (ترگیدن زخم یا ظرف از آتش.)
تۆقیان
توف ،زور آوردن ،بالا آمدن ،سر آمدن ،از سر رفتن.
تەحقیق
ته درآوردن ،رسیدگی کردن.