تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قرژانگ
چَنگار، جَنگار، کلنجار، کُلَنجَک، کَلَنجَگ، خَرچَنگ، کَنگاج، کَنگاش، پنج پا، پنج پایه، پیچ پا
ئیقرار
خست، مست، گفت، گفتار، هست، خستیدن. . . ، بر زبان آوردن.
ئیقراز
انجام، فرجام، فرناد، پایان، سومە، کران. انجام آمدن، انجام رسیدن. . . ، فرجام رسیدن، نیست شدن، ازمیان رفتن، بریدەشدن.
برادەی نوقره
بێ¬وەقره
ناآرام، جُنبان.
داقرچیان
پخسیدن، چسپیدن.(به سبب حرارت آتش مثلاً.)
عاقرقرحە
آکرکره، اکَرکَرا، آکَلکَرا، کاکره، اَککَرا، کَژتَرخون، کَزتَرخون، (ریشه ترخون کوهی)
عەقرەب
کَژدُم،
عەقرەب
آبان، (بُرج هشتم)
عەقرەبە
تزه، آخگُل (عقربه ی ساعت)
عەقرەبە
خَرَک، چَنگَک، قُلاب (عقربه ی کمربند مثلاً)
قرتەقرت
قرت قرت، قُدقُد (قدقد کردن مرغ)
قرتەقرتە
جَرَنده، چَرَندو، کَرکَری، کَرکَرانَک، کُرجَن،
قرخەقرخ
قرمەقرم
گُرُنب گُرُنب
قرچەقرچ
سوختن (صدای سوختن نمک در آتش مثلاً)
قرچەقرچ
چک چک (صدای سوختن فتیله ی چراغ گرچکه که تر شده باشد یا صدای روغن داغ که آب بر آن بپاشند)
قەرەقرووت
تَربَه، تَربک، ترپک، تُربَک، تَرپ، تَرف، سیاه کشک، کشک سیاه (ترکی است)
میقراز
دوکارده، دوکارد، جامه بُر.
نوقرە
نُقره، سیم.
نوقرەکفت
بشار، نُقرەکوب.