تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



سایقە
آسمان پاک، آسمان بی ابر
سایلە
تَتماج، اَردوله، آردوله، آرددوله، آردتوله، آردهالَه (آرد بوداده را توی آب داغ می پاشند بعد روغن توی آن می گذارند)
سایە
ساده (یعنی بدون هجی)
ئاسایشت
آسایش، آسودگی، آسودن، آرامش، رامش، رامشت، رامشک، آرمیدن، آژ، آسانی، تن آسانی.
بارسایی
ستبری، استبری، کلفتی، گندگی، بلندی.
شناسایی
شناسایی، آشنایی
شەرع مووسایی
آیین یهود
لاسایی
نوس، والوچانیدن. (گفتار یا کردار دیگری را تکرار کردن)
مووسایی
نُمُس، پُرسُق، راسو، موش خُرما.
مۆکڵ ئاسایشت
رام. (فرشته ی آرامش)
مەڵای مووسایی
میشته.( معلم جهودان)
نشانەی مووسایی
گرده، عَسَلی، سَردوشی، زردپا، پارەی زرد. (پارچەی زردی کەیهودی برای شناسایی بر دوش می دوختند.)
ڕاسایی
پهنە، میدان.
ڕەسایی
رسایی.
کۆسایی
بُلندی، برجستگی، برآمدگی
عاسای دووسەر