تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



وەزین
بَزین، جَهیدن، جَستن.
وەزین
وَزیدن، بَزیدن، آمدن. (آمدن باد).
وەزین
تابیدن، برآمدن، دمیدن. (برآمدن آفتاب)
وەزین
خیمەزدن، چادرزدن، بارگاەزدن.
پلەترازیان
سُست شدن، پشیمان شدن، پله از جا درآمدن.
پلەترازیان
اَنگُشت رها شدن، اَنگُشتَک در رفتن، تلنگ در رفتن. (غفلتاً گلوله از بین انگشت رها شدن.)
پلەزیقان
شادی، شادمانی، خوشی کردن، شادی کردن. (با انگشتک زدن.)
پڕووزیان
خنجیریدن، پَخسیدن. (سوختن پشم، مو و امثال آن.)
پەزیان
پَزیدن، پُختن.
ڕازیانە
رازیانە، رازیام، بادیان، وادیان.
ڕازیانەوە
آراستە شدن.
ڕزیان
رزیدن، ریختن، ریزش، فروریخین.
ڕزیان
ریختن. (ریختن مو مثلاً.)
ڕزیان
ریختن. (برگ درخت مثلاً.)
ڕزیاگ
رَزده، رَزیده، ریخته، ریخته شده.
کزیانەوە
سوختن، سوزش کردن، کروزش