تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ژێرخاکەوکردن
زیرخاک کردن، بەخاک سپردن، در خاک پنهان کردن.
ژێردەسه
تاراس، زیردست، وَرَستان، بَروَسان.
ژێرپاکردن
زیرپا کردن، پایال نمودن.
ژێرەوکردن
ژەمەن بگردگ
گُرسنه، پَستا گذشته.
ژەنگ هاوردگ
زَغاز، زَنگین، زنگ آلود.
کار کردن
کار کردن
کارگز شدن، (سخن، شمشیر مثلاً)
کاردخنجەر
دَشنه، بَرازبانف بَرازوان
کاردوپەنێر
دشمن، کارد و پنیر، ناسازگاری (کنایه است)
کاردوژە
کاردآوَژِه، (مغز گردو که با کارد بیرون آورند)
کاردەپەلە
بالوایه، پالوایه، پالوانه، پبلوایه، رازال، زازال
کاردەپەلە
گُزاز (زبر شدن بدن از سرما مثل اینکه چوش درآورده، همینکه بدن گرم شود فوراً خاموش می شوند)
کاسەکەردانی
جِدارَک، جُدانَک، چولانَک، کوزه گردانی
کاوێژ کردن
کاغِش، شُگالش، شَگال کردن، نشخوار کردن
کاوێژ کردن
کردار
کُنش، کُنشت، کردار (اسم است)
کردسانن
بَستن، پیوستن، بسته کردن، چسباندن (استخوان شکسته مثلاً)
کردسیان
بستن، انبستن، ماسیدن، بسته شدن، انبسته شدن، خُفتیدن، (بسته شدن شیر مثلاً)