تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خرتومرت
فربه، گردومرد. (کلمەی دوم اتباع است.)
خرتوپرت
خَنور، کاچار، خرت و پرت.
خرتەخرت
خَپ¬خَپ. (راه رفتن بچه یا موش.)
خرتەخرت
کَرکَرانک، کُرجَن، چَرندور، چرنَده، جرنَده، کَرکَری.
دیانی گرت بە خوەیا
مولید، شکیبید، دندان گزید، تاب آورد.
زرتەزرت
زرت زرت، رُشیدن. (تکرار برای تکثیر است.)
سەروپۆرت
سەرپۆرت
شەرت
مَرج، گرو، شَرت
فرتەفرت
قرت
قرت، جرت، قَلت، قَلته، قَرته، قرتی، فَرتَبان، قَلتَبان، قَلتَبوس، هَرزَه
قرت کردن
قرتەقرت
قرت قرت، قُدقُد (قدقد کردن مرغ)
قوزوڵقۆرت
قُزُل قُرت، ژقنه موت
قۆرت
آسیب
قۆرت
بلندی، برجستگی، مُس، خَشکاب، پاگیر، دست گیر
قۆرت
هُفت، قُرت، قورت