تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هۆشو داهێشتن
خوشەبستن.
هەلووک و دارهەلووک
آلاوه، چُلَک، چالیک، غوک چوب.
هەڵمەت دان
جَستن، جَهیدن، پَریدن، گراییدن، نهیب زدن، یَرُش بردن.
وڵک بەساجەو دان
وێنه←دار
ژاو، ویژ، سارا، ناب.
پاله پەیین دان
پاڵی لێ¬داوه
آسود، آرمید، آسوده نشست.
پس¬دان
پف دان
پله به ناوا دان
پیت¬دانەوه
فَرّداشتن، آروَند داشتن، سپاویدن.
پێچ¬دان
پیچاندن، تنجاندن، پیختن، پیچاندن، تنجانیدن، پیچ¬دادن، تافتن، تابیدن، تاب دادن.
پەرچ¬دانەوه
سَفرَنگ، درست کردن.
پەس¬دان
پس¬دادن.
پەی¬دان
پَی¬دادن. (مرضی است که به واسطەی سنگینی بار مثلاً در پای ستور پیدا می¬شود.)
چاو داخستن
چاو داچۆڕیاگ
چیخ، چشم برگشته.
چناکه دان
چانه زدن، زنَخ زدن، ژاژگویی، ژاژخایی، هرزەگویی، هرزەدرایی، بیهودەگویی.