تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



وادەدان
وردەدان
خُردەدانه، خُشک افزار. (نخود، عدس، بلغور، شلغم و امثال آن.)
ویجدان
دَریایی، آگاهی، دریافتن.
پادان
پاردن، کم¬دادن، دزدیدن.
پادان
سابود، سابور، سابوره، کولَنگ، سَرَند، سَریَد، پشت پا، پادادن، پشت پا¬زدن.
پالێدان
پازَدَن، دزدیدن.
پالێدان
پا زدن، پشت پا زدن، سابود زدن، سابور نمودن، کولَنگ کَردن، سَرَند زدن.
پاڵدان
سپُردن.
پاڵوودان
لَم زدن، پُشت دادن.
پلکەزدان
پافشاری، ایستادگی، پاداری، پایداری.
پوورەدان
تودەزن. (پرواز کردن بچه زنبور از لانه و تشکیل جدید آن.)
پیەودان
پیەودان
چسپاندن.
پیەودان
پێدان
به او دادن، بییش دادن.
پێچ¬له خۆدان
به خود پیچیدن، مَنگیدن.
پێچ¬لێدان
پیچ¬زدن، کج¬روی، نادرستی.
پەلاماردان
دَمیدن، جَهیدن، پَریدن، نَهیب دادن، کوشیدن.
پەی¬نەدان
پَی ندادن، پای ندادن.
چاولێدان