تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داگیە بە ژێر تلەیا
فَتوده، آغالیده شده.
ئیتلاع
آگاهی، آگهی.
ئیتلیس
رم، دوری، گریز.
خەت بوتلان
کَشه، تُرقین، نَه، کَشمیده.
موتلەق
موکده ( ضد مضاف )
موتلەق
آزاد، رها.
مەتلووب
مَطلوب، مَرغوب، مَحبوب، بُغیَه.
مەتلەب
کار، نیاز، خواهش، خواسته، آرزو، هَوَس.
پیەوتلیان
آغشته شدن، آلوده شدن.
بنتل
اولین گردوی بازی «تلان » است.
بنتل
دندانه. (سنگی کوچک زیر سنگ بزرگ گذارند تا نغلطد.)
تلاوتل
غلتاغلت، غالاغان ،گردان گردان ،تلوواتلَو ،یوزه.
تلاوتل کردن
غلتیدن،غالیدن،یوزیدن،تلَو زدن،تلَوخوردن.(پهلو به پهلو کردن.)