تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



باع
اَرَش، شاەاَرَش، شاهرَش، پنج اَرَش.(از سرانگشت میانین دست راست، تا سر انگشت میانین دست چپ هنگامی کەهر دو دست را از هم بگشایند.)
باعیس
شَوه، شَوَند، اَنگیزه، لاد، رو، رون، کَیو، کَیود، چیزەبوذ، مایه.
باغه
باغه، کاوچو. [کائوچو]
باف
باف، بافَنده.(قالیباف )
بافته
بافته، نوار، سَیفور.
بافوور
بافور، وافور.
بافیاک
بافتەشده.
بافیاگ
بافتەشده، بستەشده، دروغ.(حرف بی اساس.)
بافین
باقانن
بَع بَع کردن.(صدا کردن بز)
باقله
باقلا، باقلی، گرگر، کَوسک، کالوسک.
باقلەی کوڵیاگ
گَرمَک، باقلای جوشیده.
باقه
بسته.(بستەی گندم، یا گیاە)
باقه
بَع بَع.(صدای بُزغالە)
باقی
مانده، بازمانده، آن های دیگر.
باقی
پایا، پایَنده، پایدار، برجا، ماندگار، ماندَنی.
باقەباق
بَع بَع.(صدای بُزغالە)
باقەبەس
دستەبند.
باله
بَع بَع. (صدای بزغالە)
باله
بَهله، نِکاب، دَستکَش شکاری، دستکش چرمی.