تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



باخ
باغ، آبسالان، بوستان، بُستان، فِردَوس.
باخ بڕین
پَرخَو، فَرخَو، خساره، خشاوه، آزوغ، پرکاوش، پَرخَویدن، فَرخَویدن، خُشودن، کَزیدَن، پیراستن، باغ بُریدن.
باخ نەما نه
نهاله، نَواجَسته.
هەوش باخ
باغچه.
باختن
باختَن.
باخوەر
خوا، بادخور، میانه.
باخچه
بوستان، بُستان، باغچه.
باخڵه
تخم دان، دانەدان، داردان، نخیر، نخیز. (دیوارەای کەبرای نشا یا نهال می سازند و در آن تخم می کارند کەنشا یا نهال سبز شود. )
باخەوان
باغبان، رَزبان، بَنوان...
مرەباخی
اَبیا، مرغ باغی
قەباخ
قَباخ، قَباق، غوزه
کوناباخ
غُلبَه (سوراخ باغ که آب از آن عبور کند)