تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لاگرتن
لَنگ کردن، آرام گرفتن.
لاگرتن
بُردیدن، کنارگرفتن.
لاگرتن
مَنبَلی، اَرَندان، کیبید، مَنبَلیدن، کیبیدَن، دوری کردن، روگردان شدن.
پاگرتن
راه رفتن. (بچه)
ئاگر
آتش، تش، آذر، هیر، سام، شام، ورزم، برزین، کاغ، مخ، آذرنگ، آدر، آیش.
ئاگر
آتش.
ئاگر زوان تیژترە.
آتش زبان سوزندەتر است.
ئاگر هالە دەمیا.
آتش در دهان دارد، تند سخن می گوید.
دەساگر
فُروزینه، افروزنه، آتش گیره، آتش اَفروزنه.
شۆڵەی ئاگر
شَبر، افرازه، شوله ی آتش
شەش ئاگر
شش لول، وَروَر
فرمێسک ئاگر
آبیدر، ژابیر، خونابه، (سرشک آتش)
مۆکڵ ئاگر
شهریور، آذَرشَب، آذَر شَسب، آذرشَست، آذَر گَشپ. ( فرشته آتش)
وێنه←شەش¬ئاگر
پَس¬پَس.