تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هالەینە
آنجا است، در آنجا است.
پالمه
شنگ، زَغارچه. (نوعی است از شنگ که برگش پهن است.)
پاله پەیین دان
پالێدان
پازَدَن، دزدیدن.
پالێدان
پا زدن، پشت پا زدن، سابود زدن، سابور نمودن، کولَنگ کَردن، سَرَند زدن.
پالەقه
لَکَد، پالَکَد.
پالەژێردەرچوون
از پای درآمدن، لَغزیدن، شکوخیدن، لَخشیدن، شَخیدن.
چاله که
چالاک، چابُک، چُست، زرنگ، بادپا،
چەقاله
چَقاله، چَغاله، جغاله، اَخکوک. (میوەی نارسیده از قبیل: زردآلو، شفتالو.)
ڕیساله
فَرشیم، نوشته.
کالسکە
کالسکه، تخت رئوان
کالیار
کونالووت
گالیسکە
کابلسکه، تخت روان
ئیتتیسال
یکدش، سنگم، سنگمبر، چسپیدن، چپسیدن، چفسیدن، شبلیدن، بشلیدن، دوسیدن، پیوستن.
ئیستیقلال
خودسری، سرخودی، نابسرگی، پابرجایی.
ئیعتدال
پاشدن، میانەشدن، میانەروی. میانە.
ئیعتدال حەقیقی1
لهراسب.
تیمسال
تَندَس، تَندَسه، تَندیس، شیوه، مانند.
جەلال
بزرگی، شکوه، سُتُرگش، برآشفتن.
خیلال
خلاشه، ژریز، دندان¬پریز، دندان¬فریز، دندان¬فریش، دندان¬پریش، دندان آپریز، دندان اَفریز، دندان آفریش، دندان آپریش، دندان کاو.
خیلال مەککه
دَردمنه، بَستیواج، بَستیباج. (علفی است که آن را به ترکی «یوشان» گویند.)
سوئال
پُرسِش،
شوال چەپەڵ
بدشلوار
شیمال
چَپ] اَباختر (هنگامی رو به مشرق باشیم شمال دست چپ واقع است)
عاڵەم میسال
پیکرمانا، پیکران مانا (عالمی است لطیف تر از عالم اجسام که نظیر اجسام در آن موجود است)
فال بەد
مُرغوا، فال بد
فیعل و ئینفیعال
کِشش و کوشش
قال بوون
ساغونی شدن، ازکار درآمدن
ماڵومنال
خانه و بچه.
ماڵومنال
مسال
نمونه، نموده، نمودار، مانند.