تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کەڵکەپاسار
لَبَه، پالانه، پکوک، تابوک، قابوک، قابول، قاپول
گار
گار، گر (خداوندگار)، (علامت فاعل هو هست؛ ستمگار، تنها استعمال نمی شود)
گارەگار
کَراج، کراخ، قُدقُد، قُغ قُغ، قوغ قوغ (صدای قد قد کردن مرغ)
گرێ دار
زَنج، گرەدرخت.
گزگچار
گز، گَزم. (درخت گز)
گفتار
گُفتار، گُفته، سخن.
گوار
فَره، جوجەکَبک.
گوزار
گُذار، گُزار، گُزارنده. گُزَراننده. (صیغەی فاعل است تنها استعمال نمی شود.)
گومەسار
وید سار، گُم شده، گُمسار.
گونابار
گُناەکار، گناەبار، گُنَەباز، بزەکار، تاواندار، نافرمان.
گوڵاهار
گل آهار، آهار. (گلی است معروف کم پَر و پُرپَر، از همەرنگ.)
گوڵزار
گُلزار، گُلستان، گُلشَن، بُسد، بُست، بوستان.
گوڵنار
گُلنار، گُل انار، نارخور.
گڵکار
گِل کار، گِلگیر، غِلیگَر، غِلیغَر، گِلغَر، سفت کار.
گیاندار
مَرت، زنده، جاندار، جانَوَر.
گیاندار
گیرودار
گیرودار، بگیروببند، فرمانداری، فرماندهی. (گرفتن و دارکشیدن)
گیرگدار
کَهیری، بُشتَری.