تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئابوون
آب شدن، گداختەشدن، گداختن، (آب شدن یخ یا فلزات مثلأ)
ئەسحابولکەهف
هفت تنان، هفت مرد.
تابوون
تاراس.
جۆیابوون
پَژوهیدن، جویا شدن، خواستن، جُستجو کردن، کافتن، پرسیدن.
دابوون
پُشت دادن، پُشتک دادن، خَم شدن.(خم شدن بر روی زانو در بازی پُشتَک)
درگابوون
شکافتە شدن.(زخم مثلاً.)
سپابود
سپهبُد، سپاهبُد (خداوند لشکر)
لابود
ناگُزیر، ناچار. خَنور، سَنگول، دَربا.
نابوو
نابود، نیست، تباه، تَبَه، تَوَه، تَواه، تَوا، ناچیز.
نابوویی
نابودی، نیستی، تَباهی، تَواهی، ناچیزی، گدایی.
یابوو
یابو، بارَکی، اسپ باری.