تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



عنگرین
عصبانی شدن
عێنگرین
عصبانی شدن
قاپگرتن
پاگزیدن
کنایه از دبدبه در آوردن بدون سبب
در چارچوب گذاشتن
قنگرواچ
بوتە کنگر
قنگرەزا
انگم کنگر
قین لێ هەڵگرتن
قین هەڵگرتن
کینه دردل گرفتن
قەدرگرتن
عزت و احترام گذاشتن
قەپ داگرتن
گاز از چیزی گرفتن
کنایه از آزمندی
لاگرتن
آرام گرفتن
طرفداری کردن
لاگری
هواخواهی، طرفداری