تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گرسان
بزرگوار، محکم و بهم چسبیده، رسته، تکوین یافته، واچسبیدن، گیر کردن، زمینی سخت و سفت در شخم، هیکل دار، زبر، درشت، بالار
افروختگی آتش
گرمی تن به نشانهٔ تب
هەڵگرسان
افروختگی
چاوداگرسان
چشم به درد آمدن