تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کۆڤرک
گیاهی است
کۆڤک
قیف
انگشتانه
سوراخ مقعد
مخروطی شکل
ترشرویی
کۆک
کوک خیاطی، بخیه درشت، بخیه
خوش پوش
چاق
سرحال
دربان
کوک ساعت
ریشه و شالوده
بهانه
نژاد، اصل
صمیمی
پسوند تسغیر
آرایش کرده
کۆک گرتن
بهانەگیری
بخیه درشت زدن
کۆکلە
گروه نخ، نوعی کلاف
کۆکمە
پیر و ازکار افتاده
کۆکمەنی
پیری و کهنسالی
کۆکنایش
صدا و نوای خوش پرندگان
کۆکندار
پرندەای شبیه کبک
کۆکڵاش
گیاهی است
کۆکی
اساسی، شالودەای
خوش پوشی
تردماغی
سرفه کرد
اهل روستای «کۆکه»
صمیمیت
پرندەای از تیره گنجشکان
کۆکەل
هدهد
کل کوهی
کنایه از شجاع
تپەمانند کلەقندی