تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کەڕکردن
کر کردن
غلیظ کردن آبکی
چرخاندن سریع گردنای توخالی طوری که صدای آن بخوابد
کەڤۆکرک
قمری، یاکریم
کەکرە
گیاهی است که سمبل تلخی است
گاوکردن
بند زدن چینی شکسته و...
گرکرن
مبالغه
گوڵکردن
گل شکفتن درخت و گیاه
خوشه کردن غله
سرکیف آمدن
آشکار شدن
گۆلکردن
ساختن استخر
کردزدن شالیزار
گیاکرمۆک
از گیاهان علفی است