تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئاش وەستا
استاد کار آسیاب
وەستا
اُستاد
خسته شد
تحمل کرد، تاب مقاومت آورد
ایستاد
دڵ وەستان
مرگ ناگهانی
لێ وەستان
در مقابل ایستادن
وقفه برای تامل کردن
لێ وەستانەوە
توقف در مقابل
لەزک وەستان
یائسه شدن
لەزک وەستانەوە
یائسه شدن
وەستاخاڵە
آهنگر
وەستای
نگا: وەستاو
تو استادی
خسته شدی
وەستایی
اُستادی
سرپایی
وەستایە
حرکت نمی کند
ایستاده است
استاد است
لەزک و زاوەستان
یائسه شدن
لەعوزروەستان
آیس شدن، یائسه شدن
لەعوزروەستانەوە
آیس شدن، یائسه شدن