تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ژن خواز
کسی که درصدد زن گرفتن است
ژوانگە
میعادگاه
ژڵیوان
بهم زدن، آشفتن
ژیوار
زندگی
کیفیت زندگی کردن
مایه زندگی
ڤەحەواندن
سرپرستی کردن
پناه دادن
ڤەخواندن
دعوت کردن
بازخواندن نوشته
کارواناشی
اشکنه
کاروانسەرا
کاروانسرا