تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەژیای
دراهتزاز
هەژێن
جنباننده
هەڤ
هم، مانند، کلمه اشتراک
باهم
دانه، حبه
هەڤ ئاواز
آواز دستەجمعی و منظم
هەڤ جووت
همتا، کنایه از جفت نر و ماده، دو کشاورز همسایه در زمین، کنایه از همسر
همتایی، هم ارزی
هەڤ جوورە
کاملاً مشابه
هەڤ جڤات
همکار در انجمن و گردهمایی
هەڤ جڤاندن
گرد آوردن جمعیت در یک نقطه، تشکیل گردهمایی
هەڤ خستن
همدیگر را زدن
هەڤ مانا
کلمات هم معنی