تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مشت
مشت
پر مشت
لبالب
پرتاب بدون هدفگیری
نزاع، جدال
مشت لێ داگرتن
پر یک مشت از چیزی بردن
مشت لێ گرتن
نشانه گرفتن
مشت لێدان
مشت زدن
مشت گرتن
دست پهن کردن برای گرفتن چیزی
مشت گرتنەوە
دست پهن کردن برای گرفتن چیزی
دەست و مشتاخ
دەست و مشتاق
مشتا
جای در آفتاب گذاشتن میوه
مشتاخ
جای در آفتاب گذاشتن میوه
مشتاخ نانەوە
مشتاخە
جای در آفتاب گذاشتن میوه
مشتاک
تختهٔ آرد روبی پیرامون سنگ آسیا
مشتودرەوش
کنایه از نبرد نابرابر
مشتی
مکید
مشت او
مشتیلە
دستگیرهٔ خیش
مشتە
مشتهٔ کفاشی
چک پنبەزن
دستهٔ کارد و خنجر
استمنا، جلق
مشتەکۆڵ
سقلمبه، مشت گره کرده