تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لاخ کرن
بستەبندی دروشده
پاک کردن اسلحه
برهم انباشتن بستەهای دروشده
لاخاڵی
پهلوتهی
لاخستن
کنارزدن
بر پهلو دراز کردن
کم فروشی
لاخوراو
پهلوساییده
لاخۆر
دامی که از آخور پهلویی بچرد
کنایه از سورچران
لاخە
گیاه درویده جمع نشده
قۆزلاخە
غوزه پنبه
مالاخمە
خرمن کوبیدهٔ باد نداده
وەلاخەرێ
راه مالرو
گێلاخە
گیاهی است خورشی
دایلاخ
شتر بچه یکساله
سێلاخ
ماسه سیل آورده
کەلاخ
لاغر
جسد، جنازه
نوعی کلاغ