تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەڵدراوە
توده برهم ریخته
هەڵدووران
دوخته شدن کنارەها
هەڵدوورانن
دوختن کنارەهای پارچه
هەڵدووراو
پارچه دوخته شده از کنارەها
هەڵزووران
سوختن سطحی گوشت
هەڵسپێران
هٔتکیه به چیزی داده شدن، کنایه از معلق شدن از کار
هەڵسپێراو
تکیه بر چیزی داده، معلق شده از کار
هەڵقورینجێنراو
جای نیشگون
هەڵماڵدراو
حلقه رسن باربند که خزیده و باز شده است، آستین و پاچه ورمالیده، پرروشده
هەڵماڵران
ورمالیدن آستین و پاچه شلوار، خزیدن و بازشدن باربند و...، کنایه از پررو شدن
هەڵماڵراو
حلقه رسن باربند که خزیده و باز شده است، آستین و پاچه ورمالیده، پرروشده
هەڵواسران
آویزان شدن
هەڵواسراو
آویزان شده
هەڵوێزندراو
نخ و.. جمع شده گلوله شده
هەڵوێزنراو
نخ و.. جمع شده گلوله شده