تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خڕ
اجتماع
همگی، همه
کُروی، گِرد
دایره مانند
آبکند، مسیل
درّهٔ تنگ
غده زیر پوست
مُترادف خالی
زیبا
خڕ کردنەوە
گرد هم آوردن، شیئ پراکندە را جمع آوری کردن
خڕبۆقی
نوعی گره زدن
خڕتین
ورجهیدن
خڕخاشە
جغجغه
خڕخاڵ
النگو
پابرنجن
درهم شکسته
حلقەهای چوبی که به گهواره بندند
خڕخڕاکە
نایژه
خڕخەپان
زن چاق و شکم گنده
خڕداخستن
محکم بستن
خڕمووسک
نیشگون
خڕن
جمع اند
مدوّر هستند
همهٔ ما
خڕنووک
نوعی ثمر درخت مازوج
گیاهی است