تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کاردک
سوهانک
کاردۆغە
اصطلاحی است برای باطل کردن نحس است گفته می شود
کاردۆژە
کندەکاری چوب
کنایه از پرخور
گردوی نارسیده
کاردی
گیاهی است، بذر گیاهی است شبیه گندم
کاردی کەردش
چاقو ساختن
استادکار چاقوساز
کاردەستی
کاردستی
کارپێ سپاردن
کرم خواردو
کرم خورده
کلک پێ هەڵپەساردن
کوڵخواردن
جوشیدن، جوش آمدن
کۆخواردن
یکه خوردن