تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گف گرتن
تَزَوُّج، اِزدِواج، مُجامَعَة، مُواقَعَة، مُقارَبَة.
گفت
قَولريال قَرار. کَلام. تَقَبُّل، تَعَهُّد، اِلتِزام، اِشتِراط.
گفت
اِجازَة، رُخصَة.
گفتار
قَول، کَلام.
گفتوگۆ
مُقاوَلَة، مُکالَمَة، مُحادَثَة، مُحاوَرَة، مُذاکَرَة، اِنتِداب.
سەنگفەڕش
بَلاط، رَصف، تَبلیط، تَفریش، رَصیف، مُبَلِّط (طَریقٌ رصیفٌ او مُبِلِّطٌ|)
سەنگفەڕش کردن
رَصف، تَبلیط، تَفریش
هەنگفت
ضَخیم، عَظیم.