تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خواس
هَمَ، قَصد، اِرادَة، مَسِیَّة، طَلَب، مَیل، تَمَنَي، بُغاء، بُغیَة
خواستن
طَلَب، تَمَنَي، تَقاضِي، هَمّ، اِرادَة، قَصد، مَشِیَّة، مَیل، استِدعاء، اِبتِغاء، اِلتِماس.
خواستن
اَستِعارَة.
خواستەمەنی
مُعار، مُستَعار، عارِیَة.
خوانه خواسه!
عیاذَ بالله!، مَعاذَ الله!.
دەرخواست
تَقاضِي، تَمَنَّي، اِستِدعاء، اِلتِماس. مَطلوب.
بازخواس
مُؤاخَذَة، مُعاقَبَة، مُعاتَبَة.