تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تیکەوپارە
تکە وپارە.
تیکەی زل
لپ. (تیکەی کلان)
تیکەی گیریاک
غُلول. (لقمەی گرفته در گلو)
جریکه
چاو، ماژموژ. (صدای گنجشک مثلاً)
جریکەجریک
چاوچاو، ماژموژ.
جۆڵاییکەرە
جولاهَک، جولاهه، زجال، کارتَنه، تَندو، دیوپا، عَنکَبود.
جیکجیکه
جیک جیکه. (چیزی است از گل و کاغذ برای بچەها می¬سازند و صدا می¬دهد.)
جیکه
جاو، جیک. (صدای گنجشک مثلاً.)
جیکە نەکریاک
فلخوره، فَلخیده، فَخمیده، فَرخَمیده، فَلخَمیده، پَنبه شده.
جیکەجیکە
چاوه چاو، جیک جیک. (آواز گنجشک مثلاً.)
جیکەنه
فلخ، لوهَنین. (چرخ پنبه کردن)
جیکەنه
جُنبان، ناآؤام.
جیکەنەکردن
فَلخودن، فَلخیدن، فَخمیدن، فَلخَمیدن، فَرخَمیدن، پنبه کردن.
حیکمەت
فرزو، فرزان، فرزبود، دانش.
خاڵیکا
نیهگاه، آبگاه، کَش، پَهلو.
خوا بیکوژێ!
خدا مرگش بدهد!، خدا از میانش ببرد!، خدا از میان ببردش!، خدا از میان برداردش!
خەریکه
دارد، سرگرم است.
دزەباریکە
دزدە باریکە.