تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



حایل (حائیل)
پرده، میانگر، روپوش، پوشه، پوشنده، بازدارنده، جلوگیر، جلوگیرنده.
خەنازیل
دژپه، دژپیه، دژپیل، دَشژیل، دُشتژیل، دُشپل، دُشبل، چَخش، جَخش، دامغول، دیوغول،، غَر، لَک، گره.
دائوالفیل
کُلَن، پاغُرە، پیل پا.(مرضی است که پاها وَرَم پیدا میکند.)
دوجەیل
کَتران.
دیل
بَرده، بَنده، دستگیر، گرفتار.
دیل
دستگیر، گرفتار. بندە، بردە، بندی.
دیل هاتن
دیدە شدن، راست آمدن، درست آمدن، انجام آمدن.
دەخیل!
زنهار!، زینهار!
دەلیل
آوَن، آوَند، فَرنود، رَهبَر، رَهنُما، راموز، نَخشه، نشانه. چون و چرا.
زەنبیل
تَبَنگو، زَنبیر. (سبد حصیری)
سوەیل
پَرَک، بَرَک، اگست، سهیل (ستاره است بر لنگر شکل سفینه در اواخر پاییز در سمت مشرق عربستان طلوع می کند)
سەبیل
سبیل، چُپُق
سەیل
لاخیر، لوشاره، سیلاب، فَر
شەلیل
شَلیل، شَلیر، شَکیر، شفترنگ ( قسمتی از شفتالو که پشم ندارد)
فاعیل
گَنوره، کننده، سازنده
قەسیل
خید، خَوید، خَسیل (جَو تر)
قەندیل
خَوله، چراغواره، چراغبَرَه، چراخواره، چراغدان