تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



عەقیدە
نمشته، باوَر
فایدە
بَهره، خَست، سود، آمُرغ، بر، درآمد
فیدا
قربان، فِدا، کریان، فدایی، برج، برخی، آسیب گردان
فیدیە
برخی، کُریان، قُربان، سربها، آسیب گردان، فدایی
فیدیە
سرانه، سربها (مبلغی که برای ازادی اسیر می دهند)
قاعیدە
رَهو، رَوش، بز، توره، یَنگ، یاسا، کواس، کواش، کواسه، کواشه، هَنجار، رَسته، دستور، بَربَست، طَرز
قاعیدەگەل
بربستگان، روشها، تورَگان، رستگان، کواسگان، کواشگان
قەسیدە
چَگامَه، چَکامَه، چَغامه، چَغانه، چَگانه
مەیدان
پَهنه، رَزمگاه، آوردگاه، جَولانگاه، تاختگاه، مَیدان. ( جای گشاد، جای نبرد.)
مەیدان ئەسپ وانی
لَرد، کُرَند، کُرَنگ، کُرَنگه، گوراب، سپریس، اَسپریس، آسریس، دَوگاه، تاختگاه.
مەیل پەیداکردن
نَمیدن، پَیسودن، هوس کردن.
نیدا
صدا، بانگ، آواز.
هەیدی!
اَیدی!، گُم شَو!، برو!، برگرد!
پایداری
پایداری، ایستادگی، پافشاری، پافشردن.
پۆشیده
پوشیده، پَنام، نهان، پنهان، نهانی، راز، رازه، نهفته، آبشته، اَبشته.
پیداروو
پیەدارو. [پیه و آهک نوشکفته و پنبه به مقدار معین در روی آتش قاتی کنند و برای وصل تنبوشه و کوزەی شکسته به کار برتد.)
پەیدا
پَیدا، پَیداد، هویدا، نمایان، نمودار، پدیدار، آشکار.
پەیدا کردن
یافتن، پیدا کردن، جُستن، بَژوج، به هم رسانیدن.