تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



یخ!
یخ! (امر بەخوابیدن شتر است یعنی: بخواب!)
یخ!
یخ! (امر بەراندن گوسفند و بز است.)
ئیختڵات
آمیزش، نشست وبرخاست. اکدشی.
ئیختیار
خواست، ملچکا، هوس، پیسایش، پیسودن.
ئیختیاری
خواستی، هوسی، پیسایشی، ملچکایی.
ئیختیراع
درست کردن، درآوردن، تازە درآوردن، غباد.
بێ¬ئیختیار
اُخواسته، نَخواسته، بی¬خواست، ناچار، دلنَخواه.
بێ¬ئیختیاری
اُخواستی، نَخواستی، بی¬خواستی، ناچاری، دل¬نَخواه، دل¬نَخواهی.
زەنگ ئیخبار
سیخوار
بژ، پژ، بَشم، لشک، لشکه، سرماریزه
سیخپەڕ
سیخ پر (بچه پرنده که تازه پر درآورده باشد)
شریخانن
َشَلیخاندن، شَیهه زدن، جیق کشیدن
شریخە
شَلیخ، شَلیخه، شَیهه، شَیحه، شَنبه، غو، غریو، غَرّش (صدای فریاد زدن یا ابر)
شریخەشریخ
شلیخاشَلیخ، جیق و واق، دادوبیداد، غوغا، غَریواغَریو (تکرار برای تکثیر است)
شەبەیخوون
شبیخون، شبخون، شبتاختن
لیخن
لیز، خُلمین، خُلم آلود.
مەیخوەش
مَلَس، مَرَس، کَشتو، مَیخوش، غَنجال، تُرش مَزه، تُرش و شیرین، نیم رَس.
پەیخام
ڕیختەگەر
ڕیخته گر.
بەلیخ
شیوا، خوش¬گُفتار، شیرین زبان، ترزبان، زبان¬آور، گویا، سُخنوَر، سُخن¬سَنج، سُخن¬پَرداز، سُخن¬پَرور، شیرین¬سُخن.
زیخ
ماسه...
زەرنیخ
زرنیخ، زرنیق.
شریخەشریخ
شلیخاشَلیخ، جیق و واق، دادوبیداد، غوغا، غَریواغَریو (تکرار برای تکثیر است)
قایخ
سُنبُک، قایق، بَلَم
کتێوتاریخ
باستان، باستان نامه، درج دهقان