تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئیبداع
غباد، نوساختن، نوگفتن، درآوردن، باب کردن.
ئیبراییم
پراهام، پرهام، اپراهام. (اسم است.)
ئیشتیباه
گم شدن، سردرنیاوردن، پرت شدن، لغزیدن.
بیبار
تیتیل و بیبیل
تیتی و بیبی. («تی تی» مجسمه ی مرد است «بی بی» مجسمه ی زن ،که از خمیر یا گل برای بچه ها می سازند و قصه برای آن ها ساخته اند.)
جانقولیباز
جَنغولَک باز، جامغولَک باز.
جانقولیبازی
جَنغولَک بازی، جانغولَک بازی، جامغولَک بازی.
خیبره
دانش، سَنجش، سررشته، کارشناسی، کارآگاهی، کاردانی، کاربینی.
شۆخیباز
شوخ، شنگ، شنگول، لوده، شوخی باز، خیتال باز
عازیەتیبار
بَشم، سوگی، شوگواری، ماتم دار، ماتم زده
عیبادەت
هیر، پرستش، بندگی
عەجایبات
اَندید، شگفتنی، بولَنجَک (به معنی فرد استعمال می شود)
عەیبجۆری
آک جویی، ننگ گویی، کَهِب گیری، بدگویی،
عەیبدار
آهویی، آکدار، ننگین، رنگ آگین
غیبتە
بژهان، پُزهان، آرزو
غەریبگەز
غَریب گَز، کَنه (قسمتی از کنه است)
غەیبەت
پَرتاد، دشتیادف زشتیاد، اَندا
غەیبەتکەر
پالاده، دشتیاد، زشتیاد، پوستکن، بدگو