تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕەقیاگ
زده شده. (در مثلاً.)
ڕەمیان
رَمیدن، رَم کردن.
ڕەمیاگ
رمیدە.
ڕەنجیان
رَنجیدن، آزُرده شدن، دل رَنج شدن.
ڕەنجیاگ
رَنجه، رَنجیده، دل رَنج، آزُرده.
ڕەنگ کریاگ
رَزیده، رَنگ شده، آجَده، گواشیده.
ڕەنگ کریاگ
رنگ شده، فریب خورده، گول خورده.
ڕەویانەوە
گُشاد شدن، گُشاده شدن. (نیفه ی شلوار مثلاً.)
ڕەویانەوە
باز شدن، پراگنده شدن. (ابر مثلاً.)
ژاکیان
ژولیدن، ببسودن...
ژاکیاگ
جَکاک، جَکیده، ژولیده، پژولیده، ببسوده.
ژلۆقیان
شلوق شدن، آشفتەشدن، شوریدن، بەەخوردن. (از حال سکون بەحال حرکت درآمدن.)
ژلۆقیاگ
آشفته، آشفتەشدن، شوریده، بەهم خورده، شلوق شده.
ژلیقیان
شکستەشدن، لەشدن. (انگور مثلاً)
ژلیقیاگ
شکستەشده، لەشده. (انگور شکستەمثلاً)
ژنیان
بستەشدن.
ژنیان
زدەشدن، جَکیدن، جنبیدن.
ژنیاگ
بستەشده.
ژنیاگ
زدەشده، جکیده.
ژووژیانەوه
توانا شدن، حال آمدن، پوشتەشدن.