تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



وەشیاک
کِشمان، کِشمند، کِشته. (زمین پاشیدەشده.)
پا نیان به گیانا
پاخلیسکیان
پا لغزیدن، لَغزیدن.
پاخلیسکیان
گُناه، پالَغز. (کنایه است.)
پاسەر نیان
دُنبال کردن، در پی رَفتن.
پاپیاده
پیاده، پاپیاده، پاسوار.
پاپیاساوین
پاڕیان
لابه، تابوغ، خواهش، نیایش، زنهار.
پاڕیانەوه←پاڕیان
پارساد، نیناد، ویژش، پَرهیز، خودداری، دژکامی.
پاکەوکریاگ
پاک شده، زدوده، رومینا. (اسم مفعول است.)
پاکەوکریاگ
به چهار معنی دیگر در «پاکەو کردن» گذشت.
پایان
پایان، اَنجام، فَرجام، کران، سومه.
پتوپیارزگ
پیرزه.
پرتووکیان
پوسیدن، فرسودن، فرتوت شدن.
پرتووکیاگ
پوسیده، فَرسوده، فَرتوت، کهنه، داشته.
پردۆخیان
پرهودن، برهودن، برهودن، بیهودن، هودن. (نیم سوخته شدن پارچه.)
پردۆخیاک
پَرهوده، بَرهوده، بَیهوده، بَیهود، هوده، پید. (پارچەی نیم سوخته.)
پرووکیاگ
بُریده، بُریده شُده.
پرویاک
پرویده، پلیده، مالیده.
پرویاگ
خورد شده، تریت شده، تَرید شده، تلیت شده.