تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لەوەڕیان
چریدن، بَرموز خوردن.
مامیران درگای دەم گیریان
دَهَن بستن، نَتَوانستن دَهَن باز کردن. (کنایه است.)
مانگ گیریان
مانیان
ماندن، بیخستن، خسته شدن، پُشلَنگیدن، رَزده شدن.
مانیاگ
مانده، خَسته، بیخَسته، درمانده، رزَده، راه زده، پُشلَنگ، دَرمانده.
ماهییات
او چیزیان.
ماڵیات
سا، سااُو، باژ، گزیت، سالیان.
مرۆشیان
گرد شدن، گرد آمدن
مزەئاسیاو
مُزده، تَزده، تَژده، تَرده، مزد آسیا.
مقیاس
گَری، اَندازه.
مووزیات
مووچیانەوە
فراخیدن، مو برخاستن. ( گربه مثلاً)
مۆرشکیان
مُهر شکَستن
مۆرشکیان
چیزی خوردن. ( کنایه است )
مۆرشکیان
دُختری رفتن، کُس دادن. ( بکارت دختر رفتن)
مۆریان