تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داتەمیان
کُرْخیدن، کَرخ شدن، موژیدن، موزگین شدن، اندوهناک شدن.
داتەکیان
داخریاگ
انداخته شده، پهن شده، گسترده.(فرش بر روی زمین مثلاً.)
داخریاگ
پایین افتاده، افتاده، انداخته شده.
داخۆرپیان
داریانەوە
افتادن، ازپادر آمدن.(دیوار آدم و امثال آن.)
داشۆریان
شوریدە شدن، شُسته شدن.
داشۆڕیان
آویختن، آویخته شدن، فروهشتەشدن.
داشۆڕیاگ
داقرچیان
پخسیدن، چسپیدن.(به سبب حرارت آتش مثلاً.)
دالکیان
دوختە شدن، چسپیدن.
داماڵیان
کندە شدن، پایین آمدن، بی شرمی.
داماڵیاگ
دول، لول، کلوک، بلابە، بِلایَه، خُلولیا، بی شرم، شوریدە، بی آبرو.(مجاز است.)
دامرکیان
آرام گرفتن، آسودن.
دامووچیاگ
برگشته.
دامۆچیاگ
آغالیده، برانگیختەشدە، تیرشدە، وادار شدە،
دامەرزیان
بَند شدن، ایستادن، پابَرجاشدن، استوارشدن، دست به کارشدن.
دانیان
نهادن، نهشتن، نهستن، گُذاشتن، گُذاردن.فروگذاشتن،نشاندن، نشاستن، نشانیدن، نشاختن،